• وبلاگ : بر و بچز دبيرستان روشنگر
  • يادداشت : بازهم داستان كوتاه...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    چه خبر ؟

    دعوا اينجا

    آقا ما هم بازي

    + معصومه 

    البته من كلا گفتم...!

    منم مي دونم رو اين مساله حساس نيستي!

    اما خب چون همش آمار بازديدا رو با تعداد كامنتا مقايسه مي كني و شاكي مي شي، اينو گفتم!

    منظورم هم اين بود كه ...

    اصلا بگذريم!

    آره، درست حدس زدي!

    بقيه ميلام رو هم اين جا بذار؛ بعضياش واقعا قشنگ و جالب بودن!

    + نق 

    سلام!ما دوباره همديگرو ميبينيم ديگه!

    اين يارو مقامي رو ميشناسي يا همين طوري اومده!؟

    ديدي بلاخره عكسا نصفه شد.

    + معصومه 

    فاطمه جان!

    شما كه اگه كسي مطلبتو بخونه و كامنت نذاره اين قدر شاكي مي شي، حداقل يه جوابي هم بهشون بده...!

    پاسخ

    من؟!!!!ديگه كل اعضاي اين وبلاگ مي دونن من روي اينكه كسي برام كامنت نذاره حساس نيستم...اگر مي گم چرا ميايد مي خونيد ورد مي شيد به خاطره اينه كه مااينجارو درست كرديم كه بچه ها باهم در ارتباط باشن...اگر ارتباط يك طرفه باشه كه فايده نداره...مثل اينه كه تو جلوي آينه تو جلوي آينه وايسي و با خودت حرف بزني!!...چشم جواب هم مي دم به كامنتها!...اگر دير مي جوابم براي اينه كه مي خوام همه رو يه دفعه باهم جواب بدم!
    + معصومه 

    فاطمه جان!

    مطلبت خيلي برام آشنا بود...!!!

    پاسخ

    نييدونم كجا خونده بودمش...چون روي كامي سيو بود...تازه پيداش كردم،گفتم بذارم بقيه بخوننش!!...نكنه تو ميل زده بودي اينو؟!به هرحال يادم نيست!
    + عاطفه 

    سلام خانوم خسته نباشي خيلي زيبا بود دستت درد نكنه

    پاسخ

    اين همون عاطفه اميني هست آيا؟!...درهرصورت چشمات قشنگ مي بينه...

    سلام

    عالي بود. ممنون از مطلب قشنگتون.

    پاسخ

    سلام...تشكر