• وبلاگ : بر و بچز دبيرستان روشنگر
  • يادداشت : جمع شيد باهم بريم!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريم 

    با سلام

    ممنون ميشم آگه تو دبيرستان روشنگر شاهد در بهارستان درس خونديد در مورد دبيرستان توضيح بدهيد من دختري دارم که مي خوام اونجا ثبت نام کنم

    ممنون

    پاسخ

    سلام./از شرايط فعلي اطلاعي ندارم...مديريت تغيير كرده و از دبيرهاي ماهم شايد به تعداد انگشتهاي يك دست باقي مونده باشن...
    + معصومه 

    راستي فاطمه شما كه مي گي بهم زنگ مي زني تا اون جا هم ديگر رو پيدا كنيم، گوشيتو شارژ مي كردي بعد مي رفتي راه پيمايي...!اين قدر اون روز منتظرت شدم... مي توني از زهرا بپرسي! بهت هم اس ام اس مي زدم بهت نمي رسيد! اين قدر شاكي شده بودم...!!!

    (مي دونم الآن دير بود براي گذاشتن اين كامنت! اما اگه تا حالا ننوشته بودم واسه اين بود كه سعي مي كردم جلوي خودمو بگيرم...! ولي صبرم تموم شد و ...!!!)

    پاسخ

    گوشيمو خاموش كردم كه بتونم زنگ بزنم ديگه آي كيو!...هرچي منتظر شدم كه يه جا بشينيم تا زنگ بزنم خبري نشد تا رسيديم به برج آزادي...اونم كي؟درست اذان ظهر!اون موقع زنگ مي زدم خدايي به عقلم شك نمي كردي؟...اس ام استو هم ديدم ولي درست همون لحظه اي كه نشستيم!!...باور كن يادم رفت شارژ كنم...از شانس خوبم هم همه اون روز بهم زنگ زده بودن و كلي تبعات داشتم!!!!!
    + پاكنهاد 

    آره خب خوش ميگذره! صداتون گرفته بود پارسال نه؟؟؟؟ يادته با اس ام اس و .. وسط اونهمه جمعيت مي خواستي پيداتون هم بکنم؟ مي گفتي داريد داد ميزنيد.........
    الان بقيه ي كامنتها را خوندم!‏پس گوشيت خاموش بوده!!!!!

    پاسخ

    صدامون روز قدس گرفت كه روزه بوديم...منو زينب خفه شديم تا رسيديم خونه!!!!...ولي اين دفعه هم خيلي حال داد...سعيد حبيبي مي گفت ما پشت سرش...من يه روز گوشيمو خاموش كردماااا حالا هي همتون بزنيد توي سرم!...
    + معصومه 
    فاطمه جان كي گفته برادرم دانش جوي كامپيوتره ؟!؟! اون كه اصلا تو دبيرستان تجربي خونده...!!!
    پاسخ

    جدي؟...يحتمل با داداي خانم پاكنهاد اشتباه گرفتم...به هرحال...شرم آوره!

    الآن ديگه همه بايد به هم رسيده باشين

    بچه ها اميدوارم وقتي اينو مي خونين حسابي بهتون خوش گذشته باشه

    هي...........

    اي كاش مي تونستم بيام

    الان تقريبا همه ي اهل خانه راهپيمايي اند ولي خوب من محصل .......

    درس و...

    بهتون خوش بگذره

    پاسخ

    آخي...بچه چون محصله راهپيمايي نمي ره اون وقت مي شينه پاي نت!!...زودتر مي گفتي باخودم مي بردمت...منافي رو هم نديديمااا...گوشيم هم چون شارژ نداشت طبق معمول، خاموشش كردم ...لذا نشد بهت بزنگم...شرمنده!
    + نق 

    ما بر سر آن عهد كه بستيم ،نشستيم!

    وعده ما 22بهمن ماه ،ميدان آزادي!

    خيلي تبليغاتي شد؟ در هر صورت منتظرتونيم!

    پاسخ

    كلاً چون آدم پايه اي هستي باهات حال مي كنم!(چه لات شدم من!)

    اونايي كه بهارستان سختشونه ما نيره و سعيده و چندتا ديگه ايستگاه امام علي ساعت 10 به ما مي پيوندن...اونجاهم مي تونيد بيايد...

    ديگه هركي خواست بياد منتظردعوت رسمي وخصوصي هم نباشيد!

    پاسخ

    حال مي ده آدم به خودش جواب بده هااا...نه؟
    + معصومه 

    بالاخره موفق شدم!

    ايراد از كامپيوتر بود! شانس آوردم سايت خلوت شد تونستم برم سراغ يه كامپيوتر ديگه! (چون كامپيوتر خودمون قصد نداره از كما بيرون بياد! مجبورم از سايت دانشگاه استفاده كنم)

    پاسخ

    خدارو شكر...شرم آور تو دانشجوي كامپيوتر...داداشت دانشجوي كاميوتر...خواهرت مهندس كامپيوتر....اون وقت بازهم كاميتون توي كما باشه!!!!
    + معصومه 

    خوش به حالتون..!

    من طبق معمول نمي تونم بيام...!crying

    (كاش بازم اتفاقي ببينمتون!)

    راستي من الآن نيم ساعته در گيرم تا يه مطلب راجع به فردا آپ كنم، اما يا وبلاگ خرابه يا اين كامپيوتري كه گيرش افتادم! اين همه وقت گذاشتم تايپ كردم اما هرچي ارسال رو مي زنم هيچ عكس العملي نمي بينم...!!!confused

    پاسخ

    شما هم مياي انشاءالله...