سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بر و بچز دبیرستان روشنگر

دلم برا بین الحرمین خیلی تنگ شده

واسه میدون مشک  ، واسه کفین ، واسه خیمه گاه ، واسه گودال قتلگاه همون جایی که از در و دیوارش غم میباره

واسه گلدسته های آجری حرم عباس (ع) ، واسه حرم شش گوشه ی آقا

نمیدونم چند نفرتون رفتین پا بوس امام

نمیدونم چند نفرتون دلتون رو به شش گوشه گره زدین و برگشتین

نمیدونم چند نفرتون قصه ی گلدسته ها رو می دونین

همه ی حرما گلدسته هاشون از طلاست اینو همه ی دنیا میدونن

ولی مال آقا ابوالفضل (ع) آجریه

سالهای زیادی خیلی از خادما روی گلدسته ها رو طلا گرفتن ولی همش افتاد

آخر یه شب یکی از روحانیون کربلا خواب میبینن

خواب آقا رو

آقا عباس (ع) میگه میدونم همه میگن من و مولام برادریم

میدونم لحظه ی آخر من داداش صداشون کردم

ولی باید یه فرقی بین ارباب و بنده باشه

مولای من پسر دختر پیامبر

ولی من پسر ام البنینم

پس گلدسته های من نباید مثل آقام از طلا باشه

برا همینم الان هرکسی میره کربلا عاشق گلدسته های آقا میشه

برا همین بزرگیه که آب تا قیام قیامت دور قبر آقا طواف میکنه

کاش یه بار دیگه تو بین الحرمین پا بذارم

التماس دعا


نوشته شده در یکشنبه 86/10/30ساعت 12:24 عصر توسط | نظرات ( ) |