سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بر و بچز دبیرستان روشنگر

 
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست                         هرکجاهست خدایا به سلامت دارش
 
دیشب مصاحبه ی رئیس جمهور با اون خبرنگاره محشر بود...اونایی که می گن احمدی نژاد سیاست نداره کاش می گفتن که تعریفشون از سیاست چیه؟!...
بزرگترین چیزی که من توی این بشر می بینم مردونگی و دل وجرئته که برای ما رئیس جمهور از این نوع توی 16سال اخیر نوبر بوده!
امروز متن گزارش سخنرانیش توی دانشگاه کلمبیارو خوندم ویه بار دیگه توی دلم یه ایول اساسی بهش گفتم!
شما هم بخونید...گرچه طولانیه ولی خیلی باحاله!...بخون جانم ضرر نمی کنی!

به گزارش فردا،  برنامه سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیای آمریکا برگزار شد.
بعد از ورود دکتر محمود احمدی نژاد، به آمفی تئاتر دانشگاه کلمبیا، رئیس این دانشگاه « لئو بولینگر » به ایراد سخنرانی و بیان شرایط پرسش و پاسخ پرداخت .

بنابر این گزارش، وی خطاب به دکتر احمدی نژاد گفت : دولت شما در هفته گذشه، دکتر هاله اسفندیاری، نازی عظیما و کیان تاج بخش که دکتری این دانشگاه را دارد، آزاد کرد اما این امر در حالی است که تاج بخش نمی تواند از کشور خارج شود، من از شما می خواهم که به این شخص، اجازه خروج از کشور دهید.

این سخن رئیس دانشگاه کلمبیا، با تشویق حضار مواجه شد.

« بولینگر » همچنین از وضعیت حقوق بشر در ایران صحبت نیز صحبت کرد.

بنابراین گزاش، رئیس دانشگاه کلمبیا در سخنانی توهین آمیز، خطاب به احمدی نژاد گفت : شما مشخصات یک دیکتاتور ظالم و کوته فکر را دارید. شما کارهای مسخره و ظالمانه ای می کنید. چرا زنان، بهایی ها و هم جنس گرایان در ایران تحت فشارند؟ چرا افرادی مانند اکبر گنجی تحت فشارند؟

رئیس دانشگاه کلمبیا در ادامه سخنان موهن خود اظهار داشت : حضور شما در اینجا، شما را مانند مسخره ها می کند. شما باید در مورد اظهارات خود درباره هولوکاست، اسرائیل و ... پاسخ دهید. هولوکاست، مستند ترین و واقعی ترین واقعه تاریخ است.»

برخی از حضار نیز از این سخن استقبال کردند ، رئیس جمهور کشورمان با خونسردی به سخنان آنان گوش دادند و همیشه لبخندی بر لب داشت.


در ادامه نوبت به سخنرانی رئیس جمهور رسید.

دکتر احمدی نژاد در ابتدای سخنان خود گفت: « من از فردی که (رئیس دانشگاه کلمبیا) بیانیه ای برای معرفی من را خواند، گله دارم. این بیانیه سیاسی بود. از نظر من مشکل ندارد، اما معمولا برای دعوت از سخنرانان به معرفی از آنان می پردازند نه اینکه به آنها توهین کنند. اما به نظرم شما تحت تاثیر رسانه ها و سیاستمداران قرار گرفتید و این ادعاها را نمودید که کاملا غلط بودند. برخورد شما در این مقدمه، غیر دوستانه بود. شما شعور حضار و هم چنین اطلاعات را نادیده گرفتید و توهین کردید. جالب است که خود شما آمریکایی ها، شنود می کنید، کنترل می کنید. تهدید می کنید.»


 

این سخن نیز با استقبال حضار مواجه شد.
دکتر احمدی نژاد در ادامه سخنان خود دو سئوال مطرح کرد و خطاب به حضار گفت : مانند هر دانشگاهی ساکت نخواهم شد و از شما می خواهم پاسخ دهید.

رئیس جمهور از دانشجویان حاضر پرسید :« اگر هولوکاست واقعی است، چرا یک تحقیق مدون درباره آن نشده است؟ چرا محققینی که می خواهند از منظر های مختلفی این مسئله را بررسی کنند به زندان می روند؟ این اتفاق در اروپا افتاده است، چرا فلسطینیان باید جور آن را بکشند؟»

سئوال دیگر رئیس جمهور درباره مسئله هسته ای بود. وی از دانشجویان پرسید: « ما مدتهاست که عضو آژانس هستیم. مقررات آژانس اذعان می دارند که ما حق دسترسی به انرژی صلح آمیز هسته ای را داریم. بیشترین حجم بازرسی های آژانس برای ما انجام شده است، گزارش ها هم می گویند که ما انحراف نداشته ایم.به ما می گوید که سوخت هسته ای می دهید، در حالی که به قطعات هواپیما نمی دهید. خودتان تصمیم بگیرید که آیا ما درست می گوییم یا نه؟»

در این لحظه، رئیس جلسه به احمدی نژاد گفت که وقت شما تمام شده است، دکتر احمدی نژاد گفتند: One minute (یک دقیقه) که با خنده و تشویق حضار مواجه شد و پس از آن دکتر احمدی نژاد سخن خود را اصلاح کردند و گفتند: One more minute (یک دقیقه بیشتر).

بعد از سخنرانی رئیس جمهور نوبت به پرسش و پاسخ رسید.

رئیس جمهور برای پرسش سئوالات به انگلیسی درخواست کرد که سئوالات را یکی یکی (One by One) بپرسند.
اولین سئوال از رئیس جمهور این بود که آیا شما و کشورتان موافق نابودی اسرائیل هستید؟

احمدی نژاد در پاسخ گفت که ما نمی خواهیم کسی در کار کسی دخالت کند. چاره رفراندوم است و نتایج آن را خواهی دید.

رئیس جلسه گفت که شما باید یا بگویید بلی یا خیر! احمدی نژاد گفت: خوب است! شما سئوال می پرسید، جواب هم تعیین می کنید. به این می گویند آزادی بیان!

این سخن با تشویق حضار مواجه شد.

دکتر احمدی نژاد در پاسخ به اینکه آیا شما حامی تروریسم هستید گفت: « ملت ما قربانی تروریسم هستند، سالها پیش در نزدیکی دفتر من، رئیس جمهور و نخست وزیر منتخب بوسیله یک بمب، سوختند و ذغال شدند. 72 تن از مقامات رده بالای ما کشته شدند. این جنایات بوسیله ای گروهی انجام شد که اکنون با حمایت آمریکا همره است. ما خواهان مبارزه با تروریسم هستیم. ما می خواهیم که ریشه های تروریسم شناسایی شود.»

احمدی نژاد در پاسخ به سئوالی در مورد هولوکاست گفت: « شما مانند من، فرهنگی و دانشگاهی هستید. شما از من می پرسید که چرا می پرسید آیا هولوکاست واقعی است؟ هولوکاست که یک چیز ثابت شده مانند قوانین فیزیکی نیست. ما باید به محققین اجازه بدهیم تا تحقیق کنند. من نمی گویم که هولوکاست رخ داده است یا نه. من می گویم اگر رخ داده است چه کار به ملت فلسطین دارد. حتی در قوانین فیزیکی که ثابت شده اند نیز تحقیق می شود، چرا در مورد هولوکاست نشود؟»

در سئوالی دیگر در مورد اینکه زنان ایرانی تحت فشارند و هم جنس بازان اعدام می شوند، می گویند: « ما دانشمندان زن زیادی داریم. آزادی ذاتی در ایران وجود دارد. شما در مواردی، اعدام دارید. ما هم اعدام داریم (در این لحظه، حضار احمدی نژاد را تشویق کردند). ما در ایران، مانند شما، هم جنس باز نداریم، نمی دانم که چه کسی به شما اینها را گفته است (خنده حضار). زن هم بهترین مخلوق خداست.»

احمدی نژاد در پاسخ به این سئوال که چرا به کلمبیا آمده اید، گفت: « شما من را دعوت کردید و مهمان شما هستم. ما در رسم خود میهمان نوازی داریم، می دانم شما آمریکایی ها هم دارید


احمدی نژاد در پاسخ به اینکه چرا می خواهید از محل برج های دوقلو یازده سپتامبر دیدار کنید، گفت:« ما از سال گذشته می خواستیم این کار را بکنیم که نه شد. یازده سپتامبر یک تراژی بود. اما امسال، که این درخواست مطرح شد نیز توهیناتی شد. من آنجا می خواستم با رسانه ها حرف بزنم، پس از یازده سپتامبر، عراق و افغانستان اشغال شدند. رعب و وحشت افزایش یافت. اگر ریشه های یازده سپتامبر بررسی شده است، چه عاملی آنرا سبب شده است؟ چه کسی انجام داده است؟»

رئیس جمهور کشورمان در مورد مسئله هسته ای گفت : « برنامه ما صلح آمیز است، قانونی نیز هست. گزارشها و بازرسی های آژانس، عدم انحراف را تایید می کنند. چند قدرت می خواهند ما را متوقف کنند. آنها نسل های جدید بمب اتم را دارند. ما به بمب اتم اعتقاد نداریم. از نظر ما کسانی که به دنبال بمب هسته ای هستند، از نظر سیاسی، دارای عقب ماندگی هستند.»


احمدی نژاد در مورد رابطه با آمریکا گفت: « ما می خواهیم با همه رابطه خوب و برادرانه داشته باشیم و آماده ارتباط با همه هستیم، البته علاقه ایی به رابطه با اسرائیل نداریم و نمی خواهیم. ما راه حلهایی بر اساس ارزش های انسانی برای ارتباط داریم. ارتباطی بر اساس انسانیت و آرامش و عدالت. من هم درخواست مناظره با آقای بوش در مورد مسائل بین المللی کردم. این نشانه علاقه ی ما برای ارتباط است. من فکر می کنم اگر دولت آمریکا، برخی رفتارها را کنار بگذارد، می تواند دوست خوبی برای ملت ایران باشد. در 28 سال گذشته، رفتارها بسیار بد بود. از صدام حمایت شد و جوانان ما شهید شدند. ما دچار تحریم های متعدد شده ایم، چرا؟»

 اینم تصویر جمعیتی که اومده بودند تا صحبتهای دکتر رو بشنون!!!!

 

خیلی ها به رئیس این دانشگاه بابت لحن اهانت آمیزش نامه دادند...اینجارو هم یه نگاه بندازد! 


نوشته شده در پنج شنبه 86/7/5ساعت 1:56 عصر توسط فاطمه| نظرات ( ) |

سلام می خواستم از سال 3 خاطره بگم دیدم چیزی یادم نمیاد جز اینکه همیشه موقع در رفتن از دست ناظم ها من گیر خانم گل محمدی می افتادمو ایشون هم همیشه اسم منو یادداشت میکرد.

ولی فکر کنم پیش دانشگاهی بهتر بود مخصوصا سر کلاسهای تست.اون موقعی که آقای سرلک راضیه رو بیرون کرد اون هم الکی که ما نفهمیدیم چرا؟؟؟؟؟؟ و اینکه اون روز ما تا آخر کلاس جیکمون هم در نیومد.

یا سر کلاسهای آقای ویسه که هر جلسه همه منتظر بودن ایشون بدون عینک بیاد سر کلاس که نشد


نوشته شده در سه شنبه 86/7/3ساعت 11:1 عصر توسط زینب| نظرات ( ) |

نگوییم "" وب سایت "" بگوییم : رایانه جا یا تارانه

نگوییم "" وب "" بگوییم : جایانه یا تار

نگوییم "" وب مستر "" بگوییم : صاحب تار یا تارزن

نگوییم "" ایمیل "" بگوییم : نامه برقی

نگوییم "" ایمیل آدرس "" بگوییم : نشاننامه برقی

نگوییم "" چت "" بگوییم : زر

نگوییم "" چت روم "" بگوییم : زرستان با زرگاه

نگوییم "" مانیتور "" بگوییم : نمایانه

نگوییم "" کی بورد "" بگوییم : دکمه گاه

نگوییم "" اسکنر "" بگوییم : عکس برگردان

نگوییم "" پرینتر "" بگوییم : چاپانه یا چاپگر

نگوییم "" ماوس "" بگوییم : موش

نگوییم "" دیسک "" بگوییم : گردالی

نگوییم "" سی دی (کامپکت دیسک) "" بگوییم : کامل گردانه یا کاف گاف

نگوییم "" دیسکت "" بگوییم : گردکی

نگوییم "" هارد دیسک "" بگوییم : سخت گردالی

نگوییم "" نوت بوک "" بگوییم : رایانه رو

نگوییم "" لینک "" بگوییم : چسبانک

نگوییم "" مایکروسافت "" بگوییم : کوچک نرم یا نرم بچه

نگوییم "" اکانت "" بگوییم : برات

نگوییم "" ماوس پد "" بگوییم : خرش گاه

نگوییم "" فوتوشاپ "" بگوییم : عکاسخانه

نگوییم "" اینترنت "" بگوییم : جهان شبکه

نگوییم "" اینترانت "" بگوییم : درون شبکه

نگوییم "" اینترنت اکسپلورر "" بگوییم : جهانگرد شبکه

نگوییم "" وب براوزر "" بگوییم : تاریاب

نگوییم "" کرسر "" بگوییم : ریزینه

نگوییم "" بیل گیتس "" بگوییم : حساب دروازه

نگوییم "" هات میل "" بگوییم : داغنامه
نوشته شده در سه شنبه 86/7/3ساعت 5:16 عصر توسط فهیمه| نظرات ( ) |

سلام.باورت میشه هیچ خاطره ی جالبی از دبیرستان روشنگر ندارم.حالا شاید سال اول یه خورده بگی نگی خاطره هایی را واسم داشته(مثلا کارهای یکی از بچه ها به اسم نحوی و عکس العمل بچه های دیگه در موردش).ولی بخوای خاطره های راهنمایی روشنگرو میگم که تا دلت بخواد از اونجا خاطره دارم ،24 ساعت که هیچی 1 ماهم بگم تمومی نداره. خودمم نمیدونم از سال دوم به بعد چم شد(شاید بشه گفت تحول،از اینا که شاعرا میگیرن) که من تبدیل شدم به اینی که شما هم اکنون ملاحظه میکنید.یادمه روز اول مهر سال دوم وقتی گروه بندی ها رو کردن من تا رسیدم خونه شروع کردم زار زار گریه کردن که چرا همه ی بچه باحالارو جمع کردن توی یه کلاس (ریاضی ب)و بچه های درس خونو توی یه کلاس(ریاضی الف) دیگه،یادمه اونروز دختر عمم هم خونمون بود که اگه اون نبود از این بدتر میشدم. ولی من از اونجایی که همیشه خودمو در اینجور موارد با این جمله تسکین میدم که:شاید قسمت این بوده (که امسال بیشتر درس بخونم) بیخیال شدم.حتی یادمه تحولاتم به حدی محسوس بود که خانم هاشمی(دبیر کمکهای اولیه در سال اول و دینی در سال دوم)منوصدا کردند و گفتند فلانی امسال چیزیت شده .(تا بحال اینارو به کسی نگفته بودم ولی قول داده بودم بعد از تموم شدنه درسامون بگم واسه همین در جواب خانم هاشمی گفتم نه). خودت که میدونی دیگه چه خبر بود تو کلاس ما !!!نمیشد تکون خورد ،دور دست بچه … خونا بود .اون سوء هاضمه ایم (آلودگی های صوتی در کلاس که فقط با خوردن یه چیز بند میومد) که گفتین ما هم داشتیم .ولی خدا میدونه معلمامونو(از خانم اصغری وخانم بیات وخانم بارخوانی و… تا خانم پروین زاد وخانوم شفیعی وخانم زاهدی و خانم عبدی و... ) خیلی دوست داشتم ،پای هر دیگ نذری که می رفتم یه دور واسه سلامتیشون هم میزدم .
اینم واسه اینکه حالت گرفته نشه اومدمو این دو خطو!!!!!نوشتم و گرنه قصد نداشتم بنویسم .
نوشته شده در سه شنبه 86/7/3ساعت 5:3 عصر توسط فهیمه| نظرات ( ) |

سلام

از اونجا که خیلی وقته ننوشتم از فاطمه ممنونم که بالاخره یه موضوع بهم داد برای نوشتن منم روش رو زمین نمیندازم از مدرسه مینویسم

نمیدونم چند نفر از بچه ها خانم ذهبیون رو میشناسن این بنده خدا معلم اقتصاد ما بود و خدا وکیلی خیلی هم مظلوم بود.ایشون تو کل سال تحصیلی فقط موفق شدن 4 یا 5 تا امتحان از ما بگیرن که اونم ما با هزار تا بهونه گروهی میدادیم حالا بماند که همین امتحان گروهی رو هم یکی از رو کتاب از زیر میز میخوند و اون یکی مینوشت ولی از حق نگذریم خانم ذهبیون هم حال همه رو موقع امتحان ترم جا می آوردن و تقریبآً 80% بچه ها می افتادن.....

 نصف خاطرات روشنگریا هم که دیگه خدا وکیلی مال خانم سناییه.......از درس پرسیدنا گرفته تا احضار مادرها به دفتر مدرسه

یه دفعه هم من سر کلاس خانم پاکنهاد کلی خوابم میومد آخه روز قبلش از طرف مدرسه رفته بودیم اردو تا بعد از ظهر؛ بعد خانم پاکنهاد به من اجاره داد بخوابم و خودش بعد از 45 دقیقه اومد بیدارم کرد و فرستاد پایین تا صورتمو بشورم . خداییش خانم پاکنهاد دیگه تو روشنگر تکرار نمیشه (به این میگن پاچه خواری)

زنگای خانم میرمولایی و خانم مهاجرانی(معلم تاریخ ادبیات سوم) هم فقط برای خوابیدن و خوراکی خوردن بود

فکر کنم طومار منم طولانی شد

ببخشید اگه سرتونو درد آوردم به هر حال مدرسه با همه خوبی و بدیش تموم شد . معلما حلالمون کنید.....


نوشته شده در دوشنبه 86/7/2ساعت 10:42 عصر توسط | نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >