سلام!
بالأخره اين پست رو گذاشتي...!!! بعد از چند ماه...؟؟!
ترجيح مي دم درباره نظرم راجع به اين پست خيلي چيزي نگم؛ غير از اين كه...
خيلي عالي بود!!
بعد از اين همه زحمت بايد هم چيز خوبي مي شد!!!
خسته نباشيد!
اگر قبل از مشهدرفتنت ، كامنتم رو خوندي يادت باشه خيلي برام دعا كني...
چرا اين كامنتاش اين قدر كمه؟اين فقدر اين جناب يوسف بيچاره تبليغات كرد بلكه اثر داشته باشه !!!!!!!!!
بازم به من كه آمار كامنت هارو دو تا بردم بالا!!
ولي خداييش تابلو بود كه يه جايي رو فاطمه نوشته يه جاهايي رو نيره!!!!
حالا چه خوب دعواشون نشده!!!!!!!!!!
مي نوشتين اون بدبختي كه شصت سال پيش عكس ها رو آپلود كرد و پدر پدر پدر پدر بزرگشو جلو چشش ديد!!!!!!!!!!!!
نه مي خوام بدونم اگه خودت اين همه عكسو آپلود مي كردي حتي يكي از اين پدر ها هم كم مي شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا شما رهايي يافتين ما كه هنوز تو همون اسارت گاهيم
حتي نكردن ببرنمون تو پيش دلمون واشه!!!!!!!!!!!!!
واي خيلي باحال بود به نظرم همش هم يه جورايي واقعيته ولي من كه كل ي خنديدم
دستتون درد نکنه که دله چندتا جوونو شاد کردين
جدا چرا كسي كامنت نداده؟؟؟؟؟؟
صفر نظر؟
شگفت آوره.
تا فردا...