سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بر و بچز دبیرستان روشنگر

صحنه ی اول:

احتمالا همه تون سه شنبه برنامه ی کولاک را دیدید. برنامه ای که با اجرای ضعیف اردشیر رستمی نتونست خودش رو نشون بده ولی خوب، الآن با یه مجری جدید که مرتبا سعی میکند بگه من مثل (خود!) فرزاد حسنی ام یک کم جون گرفته?

داشتم می گفتم... سه شنبه اگه گذرتون به برنامه ی کولاک خورده باشد حتما اون پسر مو طلایی رو رویت کردید که خودش می گفت اهل شیراز بوده!!

آره! مصطفی بی کمیل رو می گم. همون بروبچ گروه دبو .

ما که اول دیدیم با خودمون گفتیم خوب شد کریس اومد ایران تا همه ی خواننده ها سراریز شن این و، ولی این همشیره کوچیکمون بد جوری میخ شده بود پای تلویزیون.

یک کم که گذشت فهمیدیم نه با کریس خیلی فرق دارند. بیشتر شبیه سامی یوسف و کت استیونس هستند.

یک گروه چندنفره که یکی ساز می زنه، یکی تنبک یکی ساز، یکی....

خلاصه اینکه همشون با هم فامیلن، حالا هم اومدن ایران تا لا الله الا الله هاشون رو ایرانی ها هم بشنوند. حتی یک آهنگ فارسی هم داشتند که خود مصطفی بن کمیل زنده اجرا کرد.

مجری برنامه هم مرتب آدرس کنسرتشون رو می داد که در این سه روز به مناسبت مبعث برنامه دارند.

 

صحنه ی دوم:

خبر، واضح، ساده و صریح بود: ارشاد دو ساعت قبل از اجرای کنسرت گروه دبو مجوز آنها را لغو کرد تا مردم را بیش از پیش از عملکرد خود شگفت زده کند!!!!

 

پ.ن1: قبول دارید هیچ خواننده ای حاضر نیست بیاد ایران؟قبول دارید حتی همون سامی یوسف که تلویزیون ما خودش رو واسه اش می کشه به خاطر از دست دادن شهرتش حاضر نشد پاشو تو ایران بذاره؟ نه. همه ی اینا رو قبول دارید؟ حالا یه گروه که خودشون با پای خودشون پا شدن اومدن ایران و این ریسک رو کردن که شهرتشون به صفر برسه رو باید اینجوری باهاشون برخورد کنیم؟

 

پ.ن2: داشتم راجب به کریس و ایران سرچ می کردم که به یک وبلاگ انگلیسی رسیدم. نوشته بود:

                  I wonder how Chris accepted to go to every-thing-forbidden country!!!

اون روز خواستم هرچی فحش انگلیسی بلدم نثار صاحب وبلاگ کنم!!! و با خودم گفتم به درک که پوشش خبری اومدن کریس به ایران از طرف تلویزیون در حد صفر بود ولی طرف حق ندارد راجع به کشور محبوب من اینجوری حرف بزنه

                                                               ولی الآن.....

پ.ن3:من فقط نگاه می کنم!!!   


نوشته شده در جمعه 87/5/11ساعت 10:50 صبح توسط مرضیه| نظرات ( ) |