روشنگري يعني يه زماني از يدونه از اين روشنگرا فارغ تحصيل شدم_در حدود 2و3 سال ؛) چقد لحنت ملايم شد :د
1.خيلي دوست دارم بدونم چي باعث شده يه دانشجو از کاراي دولت خسته باشه،چون ايراد هائي که من قبولشون دارم در حد اوضاع خراب مديريتي هست و براي افرادي که کار اجرايي ميکنن.
2.واقعيت اينه که نميشه حقيقت وجودي برخي از اين اطرافيان را انکار کرد،اطرافيان يعني کساني که توي ستاد هستند،يعني احزابي که رسماً حمايت کردن و موسوي پذيرفته و يعني يک رابطه دو طرفه،يعني احتمال وجود داره که طرف بشه معاون يا وزير يا.... يا حداقل نظرش برا مير حسين مهم باشه،به نظرم اين بوي خطر ميده،اين جملات هم فکر ميکنم مستند بوده و مفهومش اونقدر واضح هست که اگه دروغ نباشه اوضاع خراب بشه.
3.من شخصاً هنوز مطمئن نشدم به احمدي نژاد رأي بدم،ولي از عاقبت سر کار اومدن اطرافيان موسوي هم ميترسم.
4.انصافاً برنامه درست حسابي هم نميده،فقط ميکوبه.
5.يا اينکه ميگه من فقط توي اين 4 سال احساس خطر کردم که بيام، به نظرت بي انصافي نيست، يا طرح ريزي شده از جاي ديگه؟
6.يا مثلاً اين تحليل که اصلاح طلب ها از رأي اوردن خاتمي نااميد بودن کسي را روي کار اوردن که رأي هاي خاموش و رأي هاي افراد مذهبي را هم جذب کنه،يه شاهد ادعا اينکه از اول موسوي برنامه قطعي ارائه نميداد،هنوزم درست نميده.
7.اگر چه براي خيلي از کارهاي احمدي نژاد دليل خوب و قانع کننده اي ميشنوم ولي هنوز دلايلي هست که اگر ناچار نبودم نخوام بهش رأي بدم.
8.بله،تخريب که هست،خيلي هم فراوون و براي هر دو طرف. کسي هم که بخواد چشمشو ببنده و به هر قيمتي از يک فرد دفاع کنه و حرف حساب قبول نکنه به اين تخريب ها و جو سازي ها خواه نا خواه کمک ميکنه!