بر و بچز دبیرستان روشنگر
میــلاد گل و بهــــار جــان آمد برخیز که عید می کشان آمد خاموش مباش زیر این خرقه بر جام جهان دوباره جان آمد برگیر به دست پرچم عشٌاق فرمــــانده مــلک لا مکان آمد گلزار ز عیش لالـه باران شد سلــطان زمین و آسمان آمد با یــــار بگو که پـــرده بــردارد هین! عاشق آخر الزمان آمد آماده امر و نهی و فرمان باش هشدار! که منجی جهان آمد هر جمعه به جاده آبی نگاه می کنم و در انتظار قاصدکی می نشینم که قرار است خبر گامهای تو را برای من بیاورد، گامهای استوار و دستهای سبزت را. و قاصدکی را آزاد خواهی کرد. تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید برای کبوتران غریب خواهی ساخت. تو می آیی در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد. خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است. تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد. در رگهای صبح جریان پیدا خواهد کرد. به امید آن روز عیدت همگی مبــــــــــــــــــــــــــــارک... صلواتهاتون یادتون نره هااااا... جاده مرا صدا می زند .... راه مرا می خواند..... بگذار بخواند! من کوله بار خویش را بسته ام! پس....قدم در راه خواهم گذاشت ؛ پا به پای جاده خواهم رفت ؛ هم نفس با ثانیه ها، خواهم دوید... و می دانم که این راه راهی است پر از چاه، پر از کوره راه، پر از پستی، پر از بلندی، پر از فراز، پر از نشیب...... و پر از با تو بودن و پر از بی تو بودن! و می خواهم که عاجزانه از تو بخواهم تا راهنمای من گردی ... و مونس و انیس و یار من شوی ؛ که محتاج ام به راهنمایی تو؛ در این راه پر از بی راهه ی زندگی .... پس مرا به سوی خویش بخوان و از آستان بلندت مران! بگذار که زندگی هر چه می خواهد بکند و شیطان هر قدر که می تواند؛ چه غم؟! که من رویین روانم ؛ به یمن اکسیر نام اعظم تو..... پس با نام تو _ که زیبا ترین نام عالم است برای من _ گام در راه خواهم گذاشت ..... و تو را می خوانم .... و تو را خواهم خواند و تو را می گویم .... و تو را خواهم گفت که نام تو گره گشای کورترین گره های عالم است برای من! ای انتهای تمامی جاده های بی انتها .... مهدی جان! نقطه قوت پسرا چشماشونه! دخترا از درس و مدرسه بیزارن! دخترها زیر بار حرف زور میرن! اگه یه دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه! دختر ترشیده میشه! دخترا دوست دارن تیپشون مثل پسرا باشه!
اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم کرد.
تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت
تو می آیی و دست نوازش بر سر میخک هایی
تو می آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی
تو می آیی ای پسر فاطمه، یوسف زهرا یا مهدی.
نقطه قوت دخترا چشم و گوش، ابرو، دماغ، دهن و باقی قضایا!
پسرها از درس و مدرسه فرارین!
پسرها خودشون حرف زور میزن!
پسرها در یک جمع فقط سوتی میدن!
پسر زنگ میزنه!
پسرا دوست دارن قیافشون مثل دخترا باشه!