بر و بچز دبیرستان روشنگر
دست هایم... به امید نوازش پلک هایت با من همراهند...! شب هنگام در جستجوی تو، دلم را میان ظلمت و سیاهی غیبت می کشانند...! کاش بیایی ... کاش بیایی ... ای بهترین بهانه یا مهدی *.*.*عیـــــــــــــــدتون مــــــــــــــــبارک*.*.*
و پاهایم... نمی دانم مرا به کجا می برند...
بند بند وجودم به انتظارت نشسته است...
کاش بیایی و مرا از این التهاب رهایی بخشی
نوشته شده در جمعه 87/5/25ساعت
6:52 عصر توسط فاطمه| نظرات ( ) |