بر و بچز دبیرستان روشنگر
به نام خدا سلام از امروز یه تصمیمی گرفتم می خوام چیز هایی رو بنویسم که بتونه تو زندگی به هممون کمک کنه فقط هر کس موافقه بگه هر کس هم مخالف بود نظر بده اونوقت هر کدوم تعدادشون بیشتر بود من به حرف اونا عمل میکنم پس با من بیا قسمت اول: بهترین چوب ، مرغوب ترین چوب را اگر به یک جعبه کبریت بکشیم روشن نخواهد شد ، و هر کس هر چند بار هم بکشد روشن نخواهد شد ، اما یک چوب کبریت هر چند نا مرغوبترین باشد گاه با یکبار کشیدن شعله کشیده و روشن می شود ، چرا؟ چون چوب کبریت بر خلاف چوبهای دیگر چیزی در سر دارد. دوستان ! مهم نیست کیستیم و یا از کدام جنس و یا نژادیم ، و یا از کدامین فامیل و تبار ، و یا با کدامین رشته و مدرک و تحصیل ، مهم آن است که چیزی در سر داشته باشیم . و با رسیدن به قرآن و یا هر چیز محترم ، مغتنم و مبارک دیگر روشن میشویم ، وگرنه ما همانیم که بودیم وآن چیزی که باید در سر داشت پاکی و طهارت است یعنی دل پاک ، ذهن پاک ، پاک از همه ی کدورت ها ، کینه ها ، بغض ها ، غضب ها ، حسادت ها و نامردی ها و نا مردمی ها. و تا این پاکی حاصل نشود هرگز قرآن و آیه های آن بر دل ما نخواهد نشست ، و اگر ننشیند همچنان بی مقدار و بی بهاییم. لحیم کار ها را ندیده ای که وقتی می خواهند چیزی را لحیم کنند اول از همان جا را با اسید شستشو می دهند ، چرا؟ چون اگر بی شستشو لحیم کاری کنند یا نمی گیرد و یا اگر بگیرد نمی پاید خواندن قرآن مثل اسید است که جان وتن را میشوید و آماده ی لحیم کاری می کند : شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام (حافظ) ماجرای شاگرد کوزه گر را شنیده ای که مغازه ای زد و کوزه گری به راه انداخت ، روزی می خواست لعاب کاری کند _چون کوزه بی لعاب قیمتی دارد و کوزه لعاب دار قیمتی ، کوزه بی لعاب مصرفی دارد و کوزه لعاب دار مصرفی ، کوزه های بی لعاب توی روستا ها ، توی خانه های گلی و کلنگی ، زیر درخت ، توی باغچه و پا در گل اند اما کوزه های لعاب دار در موزه ها و قصر ها و یا بالای طاقهای بلند......_ اما بیچاره هر چه می کرد لعاب بر کوزه ها نمی نشست ، روزی به نزد استاد خود رفت و ماجرا را بازگفت ، استاد از او خواست تا پیش چشمش کوزه را لعاب دهد ، و شاگرد کوزه را بر داشت و بر آن لعاب ریخت ، باز هم ریزش کرد و بر کوزه ننشست . کوزه گر تبسمی کرد و گفت : همان کوزه را بیاور . آورد ، اما پیش از آنکه بر آن لعاب بریزد کوزه را فوت کرد و با فوتهای خود گرد و غبار را از کوزه دور ساخت و آنگاه لعاب را بر آن ریخت و چه خوش نشست ! و سپس رو به شاگرد خود کرد و گفت : فوت کوزه گری یادت نرود ، چون کوزه ها غبار دارند و غبار ها مانع اند و نمی گذارند لعاب بر کوزه ها بنشیند . و ما همان کوزه ایم و هوس ها و هوی ها همان غبار اند : هوی و هوس گرد بر خاسته (سعدی) و تا این غبار ها و گرد ها را فوت نکرده و از خود دور نکنیم آیات قرآن که همان لعاب ها بوده و ما را قیمتی میکنند ، برای ما دلنشین نخواهند بود. بیایید تا فوت نکرده ایم ، فُوت کنیم که : و الله یحب المطهرین (توبه / 18) خداوند عاشق پاکان و فوت شده هاست به نقل از حجت السلام محمد رضا رنجبر