سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بر و بچز دبیرستان روشنگر

(شنبه 27/5/1386 - 10:53 ع ) غریب اشنا
یکی عکس بچشو میزاره..یکی عکس بچه خواهرشو میزاره...یکی عکس پرندشون رو میزاره..یکی عکس گربشون رو میزاره..اقا ما که نه بچه داریم نه بچه خواهر نه حیوانات خانگی باید چی کار کنیم؟؟هان؟؟ این  چه وضعشه ؟؟؟اینجا مثلا یک وبلاگ وزین و ارزشی باید باشه!!  واقعا که ...... ای بابا..راستی این قالبتونم درست کنید.
پست الکترونیکی نشانی سایت
 

بابا خب راست می گه بنده ی خدا...

سبوحی جان شمادیگه لطف کن از امام حسین وحضرت عباس و آقای رنجبر واین چیزهاننویس...

بردبار توهم بارآخرت باشه از معجزات قرآن و تاریخ ایران می نویسی

زینب صدری یه بار حدیث بنویسی من می دونم وتو!

خانم پاکنهاد دیگه نبینم از هشدار منع استفاده از آدامس های حرام و حکایت وداستان کوتاه و ازاین جور چیزهای مستهجن بنویسیدااااا

این چه وضعشه آخه؟...یکم کارفرهنگی بکنید...چرا ارزشهارو گم کردید؟

به جای این چیزها کمی هم یه شماره شناسنامه ی فلان بازیگر و غذای مورد علاقه ی عمه ی زن فلان فوتبالیست بپزدازید...

این همه مباحث جالب وجوان پسند توی دنیا هست...حالا مگه چقدر اهمیت داره که تحت لوای نام روشنگری بودن یه چیزی هم بنویسید که وقتی آدرس وبلاگ می زنی برات بنویسه: مشترک گرامی! دسترسی به ابن سایت امکان پذیر نمی باشد

ازهمه مهمتر...تاعکس گوگوش و داریوش و ...هست مگه عقلتون کمه که عکس گربه وپرنده تون رو می ذارید...؟...اصلاًهمین خودمن یا خانم پاکنهاد چرابه این فکرنکردیم که عکس یه بچه ،حالا می خواد خواهر زاده ی من باشه یا دختر خانم پاکنهاد ، این وبلاگ رو از ارزشی بودن می ندازه...

من که جداًشرمنده این غریب  که ظاهراً خیلی خیلی آشنا ست شدم...حیف که اسم شریفشون مانع می شد اینقدر روشنفکرانه بنویسند وگرنه از دیدن نامشون خیلی خوشحال می شدم!


نوشته شده در یکشنبه 86/5/28ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه| نظرات ( ) |