سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بر و بچز دبیرستان روشنگر

میــلاد گل و بهــــار جــان آمد

برخیز که عید می کشان آمد

خاموش مباش زیر این خرقه                      بر جام جهان دوباره جان آمد

برگیر به دست پرچم عشٌاق                      فرمــــانده مــلک لا مکان آمد

گلزار ز عیش لالـه باران شد                      سلــطان زمین و آسمان آمد

با یــــار بگو که پـــرده بــردارد                     هین! عاشق  آخر الزمان آمد

آماده امر و نهی و فرمان باش

هشدار! که منجی جهان آمد

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/6/7ساعت 1:5 عصر توسط | نظرات ( ) |

 

هر جمعه به جاده آبی نگاه می کنم و در انتظار

 قاصدکی می نشینم که قرار است خبر گامهای

 تو را برای من بیاورد، گامهای استوار و دستهای سبزت را.


اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم کرد.


تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت

و قاصدکی را آزاد خواهی کرد.

تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید برای

 کبوتران غریب خواهی ساخت.

تو می آیی در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است

تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی

 و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد.
تو می آیی و دست نوازش بر سر میخک هایی

 خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است.

 تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد.
تو می آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی

 در رگهای صبح جریان پیدا خواهد کرد.
تو می آیی ای پسر فاطمه، یوسف زهرا یا مهدی.

 به امید آن روز

عیدت همگی مبــــــــــــــــــــــــــــارک...

صلواتهاتون یادتون نره هااااا...

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/6/7ساعت 10:43 صبح توسط فاطمه| نظرات ( ) |

جاده مرا صدا می زند ....

راه مرا می خواند.....

بگذار بخواند! من کوله بار خویش را بسته ام!

پس....قدم در راه خواهم گذاشت ؛

پا به پای جاده خواهم رفت ؛

هم نفس با ثانیه ها، خواهم دوید...

و می دانم که این راه

راهی است پر از چاه،

پر از کوره راه،

پر از پستی،

پر از بلندی،

پر از فراز،

پر از نشیب......

و پر از با تو بودن و پر از بی تو بودن!

و می خواهم که عاجزانه از تو بخواهم تا راهنمای من گردی ...

و مونس و انیس و یار من شوی ؛

که محتاج ام به راهنمایی تو؛ در این راه پر از بی راهه ی زندگی ....

پس مرا به سوی خویش بخوان

و از آستان بلندت مران!

بگذار که زندگی هر چه می خواهد بکند و شیطان هر قدر که می تواند؛

چه غم؟!

که من رویین روانم ؛ به یمن اکسیر نام اعظم تو.....

پس با نام تو _ که زیبا ترین نام عالم است برای من _ گام در راه خواهم گذاشت .....

و تو را می خوانم .... و تو را خواهم خواند

و تو را می گویم .... و تو را خواهم گفت

که نام تو

گره گشای کورترین گره های عالم است برای من!

ای انتهای تمامی جاده های بی انتها ....

مهدی جان!


نوشته شده در سه شنبه 86/6/6ساعت 1:22 عصر توسط | نظرات ( ) |

خیاروهلو و سیب جلوی شماست. بین این 3 میوه کدام را انتخاب می کنید؟ (تمرکز کنید و جواب را در ذهن خود نگه دارید. حال ویژگیهای شخصیّت خود را مطابق جوابتان در بایین صفحه بیابید.) . . . جواب: اگر هلو را انتخاب کردید مشخص می شود شما فردی هستید که هلو دوست دارد! اگر سیب را انتخاب کردید مشخص می شود شما فردی هستید که سیب دوست دارد! اگر خیار را انتخاب کردید مشخص می شود شما فردی هستید که خیار دوست دارد
نوشته شده در دوشنبه 86/6/5ساعت 10:38 عصر توسط | نظرات ( ) |

نقطه قوت پسرا چشماشونه!
نقطه قوت دخترا چشم و گوش، ابرو، دماغ، دهن و باقی قضایا!

دخترا فکر میکنن بهترین راه برای داشتن یه رابطه خوب و مداوم: صداقت و راستگویی است!
پسرا مطمئن هستن بهترین راه برای داشتن یه رابطه خوب و مداوم: دروغگویی و گرفتن سوتی از طرفه مقابل است!

دخترا از درس و مدرسه بیزارن!
پسرها از درس و مدرسه فرارین!

دخترها زیر بار حرف زور میرن!
پسرها خودشون حرف زور میزن!

اگه یه دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه!
پسرها در یک جمع فقط سوتی میدن!

اگه یه پسر از یه دختر ساعت بپرسه، دختره میگه: ساعت هفت!
اگه یه دختر از یه پسر ساعت بپرسه، پسره میگه: ساعت هفت و دو دقیقه و بیست و چهار ثانیه و اینم شماره تلفن من، سر ساعت 9 منتظر تماستم!

دختر ترشیده می‌شه!
پسر زنگ می‌زنه!

اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه، پسره فکر میکنه که خیلی خوش تیپه!
اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه، دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم وروئه!

دخترا دوست دارن تیپشون مثل پسرا باشه!
پسرا دوست دارن قیافشون مثل دخترا باشه!


نوشته شده در دوشنبه 86/6/5ساعت 10:31 عصر توسط | نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9      >