بر و بچز دبیرستان روشنگر
بازده مغز خود را افزایش دهید افشا کردن پشت پرده یکی از تفریحات خوب و سالم است واسه همینم بد نیست که پشت پرده جاذبه های جهانگردی کشورهای دیگه رو براتون فاش کنیم: * برج ایفل : برج ایفل هیچ جذابیتی ندارد . سازنده ی برج ایفل یک کارگر روزمزد کنتراتی است که قبلاً قله اورست را فتح کرده بود وقتی از او پرسیدند: (( چطوری این کارها روکردی؟)) گفته بود : (( بار خورد ، منم رفتم .)) درباره ی برج ایفل هم گفته بود که : (( به من گفته بودند که داربست بزنم من هم زدم . کج و کوله هم شد. پیش خودم گفتم وقتی داربست ها را ببینند ، آویزونم میکنند ولی وقتی داربستها را دیدند کلی استقبال کردند. )) * دیوار چین : همانطور که میدانید چینی ها در ساختن جنس های تقلبی مهارت خاصی دارند دیوارچین هم تقلید چینی های باستان از دیوار قلعه رودخان فومن است دیواری که بسیار زیباتر از نمونه ی چینی است و برای ساختن آن بر خلاف دیوار چین هیچ کارگری لای جرز دیوار نمانده . به هر حال چینی ها به دلیل داشتن نیروی کار ارزان دیواری دور کشور خود کشیدند تا هم اشتغال زایی سرکاری داشته باشند هم از شر دشمنان هم مرز در امان باشند. * شهر ونیز : مردم ونیز مردمانی زرنگ و رند هستند . چاه فاضلاب شهر این دوستان گرفته . قایق انداخته اند داخلش و با قایق اینور و آنور میروند و بعد همه جا جار زده اند که جاذبه گردشگری است! اگر یک ترکیدگی لوله خوب در این شهر پیدا میشد الان وضعشون به این خوبی نبود. * آکروپلیس : پاناتینایکوس ، المپیاکوس . چاخانهایشان را که در 300 دیده اید . آن هم از نامگذاری هاشان . به ما ربطی ندارد ، اگر..... گازتان گرفته ، از یونان بازدید کنید. از ما گفتن بود. ساخته بودند ، این بار هم می خواستند از منار جنبان اصفهان تقلید کنند ولی موفق نشدند . منار جنبان کج میشود ولی بعدش دوباره راست میگردد و همین طور ارتعاش میکند. جاسوسان ایتالیایی تکنولوژیه ساخت منار جنبان را میخواستند بدزدند ولی فقط بخش کج شدن را یاد گرفتند و تکنولوژیه راست شدن آن را نیاموختند ، به هر حال برج پیزا کج شد ، ولی دیگر نتوانست حالت راست به خود بگیرد! * مجسمه آزادی آمریکا : آزادی؟ آزادی بیان؟ همش دروغه . پس دیگه مجسمش چیه؟ بیخیال ! دست چپش رو نگاه کنید . فکر میکنید این کتابی که دست این دوستمان است ، چه محتویاتی دارد ؟ ما که رویمان نمیشود بگوییم . خود مجسمه هم با اینکه آمریکایی است و شرم وحیا حالیش نمیشود ولی هیچ وقت این کتاب را جلوی بقیه باز نمیکند. * ساعت لندن : این ساعت بیگ بن لندن واقعاً نازیدن داره؟ توی ساری میدان ساعت داریم ساعت داخلش هم درست و حسابی تره . لباس... این کلمه، چه چیزی را به ذهن شما متبادر می کند؟ زیرا تولیدی های زیادی در جامعه وجود دارند که با زدن مارک های معروف دنیا روی لباس هایشان، هم از شرمندگی کسانی که مارک را «کلاس» زندگی شان می دانند در می آیند و هم کلاس جامعه را ارتقا می بخشند! به نقل از دنیای زنان
جدیدترین یافته پزشکان و پژوهشگران نشان می دهد که رعایت یک سری رفتار و عادت دهگانه که مهمترین آن ها تلاش برای کسب اعتماد به نفس و داشتن استقلال رای است باعث افزایش بازده مغز می شود.
به گزارش سلامت نیوزبه نقل از پایگاه خبری رویترز، داشتن حس کنجکاوی و دنبال کسب یافته های جدید باعث افزایش فعالیت میلیاردها نرون و سیناپس عصبی در مغز شده و به دنبال آن بهبود عملکرد مغز را به دنبال دارد.
همچنین به گفته پزشکان رعایت دقت و انتخاب صحیح نوع رژیم غذایی تاثیر بسزایی در افزایش کارایی مغز دارد.
این گزارش حاکی است، به گفته پزشکان توجه به این نکته که مغز یکی از اعضای بدن است و باید ورزش های لازم و مربوط به این عضو بدن صورت گیرد سومین عامل درافزایش بازده مغز به شمار می آید.
مثبت اندیشی و سعی در مطابق شدن با محیط های جدید و مغشوش در صورت ضرورت رامی توان به عنوان چهارمین و پنجمین افزایش بازده مغز در هنگام تفکر و فعالیت های روزانه نام برد.
دانشمندان و پزشکان با خاطرنشان کردن این نکته که انسان ها تنها موجود مختار و دارای قوه تعقل و تصمیم گیری و دارای استقلال در جهان هستند از این عامل به عنوان ششمین اهرم تقویت کارایی مغز یاد کرده اند.
همچنین انجام مسافرت های گوناگون و مواجه با شرایط گوناگون و تمرین تصمیم گیری های مناسب با هر شرایط خاص باعث تقویت قوای مغز افراد می شود و می توان از آن به عنوان هفتمین عامل تقویت کننده مغز نام برد.
به گفته پزشکان تلاش در کسب اعتماد به نفس در تصمیم گیری های روزمره و تاثیر نگرش کلی از افرادی که با آن ها مراوده داریم حتی اگر به قیمت تصمیم گیری اشتباه منجر شود هشتمین عامل در افزایش بازده مغز است.
یادآور می شود، دانشمندان به صورت اجماع تمرین دوست داشتن و عشق ورزیدن به همه افراد واشیاء اطراف و خندیدن و لبخند زدن به همه مشکلات را نهمین و دهمین عامل افزایش بازده مغز در افراد می دانند.
معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان با اعلام این مطلب به مهر گفت: آخرین بررسی ها نشان می دهد یک سوم از جمعیت جوان کل کشور در سن ازدواج هستند و این در حالی است که همواره تعادلی میان تعداد دختران و پسران در سن ازدواج وجود ندارد.
دکتر محمد اسحاقی افزود: از سوی دیگر گاهی در برهه ای از زمان، آمار مرگ و میر در مردان بیش از زنان می شود و این امر نیز عاملی در نبود توازن میان تعداد جمعیت زنان و مردان در سن ازدواج است. وی خاطرنشان کرد: مشکل ، نبود توازن در تعداد جمعیت دختران و پسران نیست بلکه مسأله مهم، تغییرات ایجاد شده در فرایند همسرگزینی است. در واقع امروزه دختران میل به ادامه تحصیل دارند و در سنین بالا تصمیم به ازدواج می گیرند در حالی که تحصیل یا اشتغال نباید مانع ازدواج دختران شود.
اسحاقی تصریح کرد: بالا رفتن سن، امکان ازدواج را برای دختران محدودتر می کند و این موضوعی است که اغلب دختران در سن ازدواج نسبت به آن غافل اند.
وی به تعداد ازدواج های صورت گرفته در سنین پائین در کشور اشاره کرد و گفت: در سال ،۸۴ ۸ هزار و ۸۴۴ نفر از جمعیت ۵ میلیون و ۵۱۹ هزار و ۲۳۹ نفری پسران در سن ۱۰ تا ۱۴ سال، دارای همسر بوده اند. معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان افزود: ۲۴ هزار و ۵۰۶ نفر از جمعیت ۲ میلیون و ۷۰۳ هزار و ۵۱۰ نفری دختران در سن ۱۰ تا ۱۴ سال ازدواج کرده اند.
کاملا درست است. جواب شما، ارتباط مستقیمی با طبقه اجتماعی، میزان درآمد، نوع زندگی، محل زندگی و حتی شیوه رفت و آمدها، دوستیابی ها و ... در دنیای امروز، قبل هر از چیز، مارک ها بر فروشگاه های بزرگ و بوتیک ها حکومت می کنند.
اگر بچه پولدار باشید، احتمالا بدترین فحش و توهین برای شما این است که کسی در مورد اصل بودن مارک لباس هایتان تردیدی به خود راه دهد و اگر مارک لباس برای شما مهم نیست، می توانید آسوده خاطر و با یک دهم قیمت کلاهی که بر سر «مارک خر» ها رفته است، لباس مورد نظرتان را به تن کنید، درست یا همان شکل و همان مارک!
پول، کلاس، مد، مارک... اینها واژههایی هستند که به یکدیگر پیوند خوردهاند و آنهایی که مارک لباسشان برایشان خیلی مهم است، حتما به مد هم اهمیت زیادی میدهند. کافی است به چند نقطه از تهران (آنجا که پولدارها خرید میکنند) سری بزنیم تا متوجه شویم که هر مارکی، چه قیمتی دارد.
در میدان ونک، آنجا که پاساژها، مشتریان زیادی را در خود میبینند، سلیقههای متفاوتی هم به چشم میخورد.
مهران که با نامزد خود به این نقطه از شهر آمده است، معتقد است مارک لباس، اصالت شخص را میرساند:
- آدم نباید هر لباس بیهویتی رو تنش کنه. من حاضرم کمتر غذا بخورم، اما لباسی تنم کنم که شخصیت داشته باشه.
- مهران مارکهای معروف و خوب لباس را «پنتون»، «ورساچه»، «باس»، «زارا»، «شانل» و «منگو» معرفی میکند و در مورد قیمت آنها میگوید: قیمتها به مارکی که انتخاب میکنی بستگی داره. البته، اینکه از کجا بخری هم خیلی مهمه.
مینو در ادامه حرفهای نامزدش، مغازههای کوچک را دنبالهرو شرکتهای بزرگ میداند و پاساژها را تاثیرگذارترین بخش بر روی مد جامعه معرفی میکند و میگوید: پاساژها، همیشه شیکتر از مغازههای کنار خیابون هستن و ویترینهاشون جذابیت بیشتری دارن. اینجا هر مارکی پیدا میشه. گرچه هزینه پیروزی از مد، مارک تا مارک و مغازه تا مغازه متفاوته، اما معمولا کسانی که عاشق مد و مارک هستن، نسبت به سایرین هزینههای بیشتری برای به روز نگه داشتن پوشش آنها باید بپردازن.
شلوار جین، مارک «ماولی»: 95 هزار تومان
روسری، مارک «تیتی»: 29 هزار تومان
تیشرت، مارک «باس»: 43 هزار تومان
«مارک خر»ها به غیر از توجه به مارک لباسها، به اینکه چه کسانی از این مارکها استفاده میکنند هم توجه دارند.
خانم مسنی که به همراه دختر جوانش در پاساژ «تندیس» تجریش مشغول قدم زدن و انتخاب لوازم مورد نیازشان است، میگوید: از آن موقع که یادم میآید، لباسهایم مارکدار بوده است. همیشه برای بچهها هم لباسهای مارکدار میخرم.
او در مقابل این سوال که «چه مارکهایی را بیشتر مد نظر دارید»، میگوید: بستگی به لباس و کسی که اون رو میپوشه داره، مثلا امسال وقتی جوایز اسکار اهدا میشد، مارک لباس نیکل کیدمن «Balenciaga» و جسیکا آلبا «Versaca» بود. خب، معلومه که این مارکا، خیلی معروفاند. من هم سعی میکنم لباسهام رو از همین مارکا انتخاب کنم. البته، «Crash» هم خوبه!
و دخترک برای اینکه نشان دهد چیزی از اطلاعات مادر کم ندارد، میگوید: مارک لباس سندرا هم «Angelsanchez» بود.
به مرکز و جنوب شهر فکر میکنم: انقلاب، امامزاده حسن، عبدلآباد و... آنجا که میتوان با کمی چانه زدن، یک شلوار جین را پنج هزار تومان، یک جفت کفش را هفت هزار تومان و یک روسری را هزار و پانصد تومان خرید؛ آنجا که واژه «مارک»، هنوز بیمعنی است.
گرایش جوانان به مدهای روز و مارکهای معروف دنیا باعث شده تا فروشگاهها و مزونهای عجیب و غریبی در تهران متولد شوند که شاید نمونههای آن در کشورهای دیگر دنیا به این اندازه نباشد.
البته، این مارکفروشیها، فقط به فروشگاهها ختم نمیشوند؛ بلکه در سایتهای مختلف و ساختمانهای شیک و مجللی که هیچ ویترینی رو به خیابان ندارند هم میتوان به دنبال مارک مورد نظر گشت.
وقتی به یکی از سایتهای لباس فروشی با مارک معتبر دنیا سری زدیم، با اطلاعات جالب و تعجببرانگیزی روبهرو شدیم. «یک دست لباس شب مارکدار فوقالعاده زیبا، طرح ایتالیایی، به قیمت هشتصد و پنجاه هزار تومان! تاریخ عرضه: 25/5/86 و تاریخ فروش: 26/5/86.»
جالب اینجاست که نامی از مارک لباس برده نشده و لباس در عرض یک روز به فروش رسیده بود!
«ست کامل لباس زیرزنانه، با مارک معروف، به قیمت صدو و شصت هزار تومان».
از دنیای مجازی خارج میشویم و به سراغ ساختمانهایی میرویم که از بیرون خانه و از درون، فروشگاهاند. آنها هیچ تبلیغاتی نمیکنند؛ زیرا به اندازه کافی شماره تلفن مشتریانشان را در اختیار دارند و هر بار که سفارشهایشان میرسد، با یک تماس...
قبل از هر چیز، خدا را شکر میکنم که بهترین لباسهایم را پوشیدهام!
روی پالتوی نوشته شده است: 180000000. چند بار تعداد صفرها را میشمارم، اما باز هم شک دارم. میپرسم: ببخشین، چند قیمته؟
و خانم شیکپوشی که به خوبی حال مرا درک کرده است، با لبخند میگوید: اون فروخته شده، هیجده تومن.
منظورش هجده میلیون تومان است؛ هجده میلیون تومان برای یک پالتو پوست!
در سالنی که ویترینها و کمدهای شیشهای دورتادور آن را فرا گرفته است، نمونههایی از کیف و کفش و لباسهای جدید جمع شده است. مادر و دختری روی مبل نشستهاند و مشغول تماشای عکسهای جدیدترین مدل لباسهای «escada» هستند.
فروشنده به آرامی میگوید: نگران نباشین! سفارشها تا هفته آینده میرسن. حتما برای مهمونی در اختیارتونه.
دختر رو به مادرش میگوید: این جوراب شلواری رو میخوام، که توی عکس با دامن پوشیده.
و مادر قیمت را میپرسد.
- قابل شما رو نداره. حدود هشتاد یورو، تقریبا معادل صد تومن. اگه با دامنی که دخترتون پسندیده بخواین، نزدیک هفتصد تومان میشه.
و باز سکوت و تماشای عکسها و زمزمهای که آهسته زیر گوش مادر میگفت: اگه مارکش Rochas باشه، میخوام.
و تولیدکنندگان داخلی
اما نباید تلاش بعضی از تولیدکنندگان داخلی را در پاسخ به نیاز «مارک خر»ها ندیده گرفت. گروهی از این تولیدکنندگان، با خرید مارکهای معتبر، آنها را روی لباسها و تولیدات خودشان نصب میکنند تا مبادا مشتریان بزرگ و پولدارشان را از دست بدهند.
یکی از این تولیدکنندگان میگوید: ما شلوار جین تولید میکنیم، اما گروهی از مشتریان، شلوار بدون مارک را دوست ندارند. به همین دلیل، به اجبار باید یک مارک روی آنها بچسبانیم.
او نیز قیمت مارکها را متفاوت میداند و میگوید: بعضی لباسها باید درچند نقطه از آنها مارک نصب شده باشد؛ مثلا شلوارهای جین، باید روی جیب عقب، کمر، زیپ و حتی پایین شلوار دارای مارک باشند. بعضی مارکها (فقط مارک) گران هستند؛ یعنی تولید نمیشوند. تولیدکننده مجبور است یک سری مارک را تا حدود سی هزار تومان بخرد. به همان نسبت، قیمت شلوار هم بالا میرود.
حالا دیگر باید کمی به «مارک خر»هاشک، و کمی به مارک لباسهایمان توجه کنیم.
فقط مواظب باشید که شلوار جین با مارک «لی واتیز» یا پیراهن با مارک «boss» یا پالتو هجده میلیونیای که انتخاب میکنید، اصل باشد، وگرنه فقط پول مارک را پرداخت کردهاید!