سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بر و بچز دبیرستان روشنگر

 

هر جمعه به جاده آبی نگاه می کنم و در انتظار

 قاصدکی می نشینم که قرار است خبر گامهای

 تو را برای من بیاورد، گامهای استوار و دستهای سبزت را.


اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم کرد.


تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت

و قاصدکی را آزاد خواهی کرد.

تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید برای

 کبوتران غریب خواهی ساخت.

تو می آیی در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است

تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی

 و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد.
تو می آیی و دست نوازش بر سر میخک هایی

 خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است.

 تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد.
تو می آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی

 در رگهای صبح جریان پیدا خواهد کرد.
تو می آیی ای پسر فاطمه، یوسف زهرا یا مهدی.

 به امید آن روز

عیدت همگی مبــــــــــــــــــــــــــــارک...

صلواتهاتون یادتون نره هااااا...

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/6/7ساعت 10:43 صبح توسط فاطمه| نظرات ( ) |

 دل نوشته ای قدیمی تقدیم به بالا بلند نگاه غایب همیشه حاضر...


وبازهم انتظار...

 
آدینه هادرپس هم ازکوچه های تنگ انتظار می گذرند ومامی مانیم وانتظاربرای ندبه ای دیگر... هفته هایم سرشارازگناه سپری می شوندوچه کودکانه هر جمعه عذری می تراشم وعفومی طلبم ...

وبازشنبه رشته گناهانم راازسرمی گیرم و پیراهنی ازسیاهی برای خود می بافم !

اما هنوزهم ارامش قلب زنگارگرفته ام عطردل انگیز نرگسی هاست وهربارباخود تکرارمی کنم :

به تقدس نگاهش سوگند اوخواهدآمد...

مهدیا!درپیچاپیچ این دالانهای بی انتها ی زندگی تنهاتویی امید اول وآخرم ؛یاریم کن تا منتظری واقعی برایت باشم...

امضاء...من...بنده ای سراپاگناه

 

 

پ ن 1:بچه ها جون یه پیشنهاد:

بیایید از امشب تا جمعه ی این هفته برای سلامتی حضرت ولی عصر(عج)،هر شب 100تا صلوات بفرستیم...قول می دم بیشتراز10 دقیقه وقت نبره وبه کارهای مهم ترتون هم برسید!

100مینیممش بود...بسته به علاقه و ارادتی که به آقا دارید بیشترش کنید...ولی بالاغیرتاً کوتاهی نکنید و این یه کارکوچیک رو انجام بدید...

ما که برای تعجیل درظهور کاری نمی کنیم ...حداقل برای سلامتی حضرت دست به دعا بشیم...

درپناه خدا...

یاحق


نوشته شده در دوشنبه 86/6/5ساعت 10:4 عصر توسط فاطمه| نظرات ( ) |

 

بسیاری از دانشمندان زیست شناسی معتقدند خصلت ، منش ، رفتار، توان و کارایی، خلاقیت و خلق

و خوی هر فرد بستگی به نوع گروه خونی وی دارد . در بسیاری از کشورهای صنعتی بخصوص ژاپن

همچنین، برای پست های مدیریتی و اجرائی ، هنگام استخدام افراد ، به نقش گروههای خونی

توجه ویژه ای دارند.

می خواهید بدانید شما دارای چه شخصیتی هستید!!!؟

گروه خونی O :

افرادی سالم تر ، دارای هدفی مشخص و اندیشمند هستند

بیش از دیگران حسود و مقام طلبند .

پر حرف اند

ولی سیاستمداران ، وزیران و ورزشکاران خوبی هستند.

گروه خونی A :

افراد آرام ، منظم ، مطیع قانون و قاعده و بدون اعمال خشونت هستند

انعطاف ناپذیر ، تودار ، خودخواه و مشکل پسندند.

این افراد برای کارهای حسابداری ، هرگونه امور اقتصادی ، مالی ، کامپیوتر و مهندسی شایستگی

دارند.

گروه خونی B :

مردمانی رک و سریع الهجه ، حساس و در عین حال دارای پشتکار هستند.

ناشکیبا ، غیرقابل پیش بینی و در کارهایی که مورد علاقه آنهانیست تنبل اند

این افراد دهانشان چفت و بست نخواهد داشت و نمی شود اسرار و کارهای محرمانه را با آنها در میان

گذاشت.

این افراد شایسته روزنامه نگاری و نویسندگی ، هنر و کارهای فکری هستند

گروه خونی AB :

افرادی منطقی ، حسابگر ، امین و رو راستند

سازمانده ، مطیع و در عین حال نیرومند هستند

این افراد به آسانی کسی را نمی بخشند، گاهی خشمگین می شوند و اغماض را دوست ندارند.

 پ ن :راست و دروغش به عهده ی همون (به قول رشیدپور!) برخی کرشناسان!

 
 


نوشته شده در یکشنبه 86/6/4ساعت 4:0 عصر توسط فاطمه| نظرات ( ) |

 دانشجویان آینده ی مارو باش!!!!!

 

 

پ ن1:روزکنکور همه جوره اش رو دیده بودیم اما اینا رو...!!!

پ ن2:کاش ازماها سرکنکور عکس نگرفته باشند!!!...خصوصاًاززینب عابدی که پلاستیک پرازخوراکی رفت تو و با پلاستیک پرازخالی اومد بیرون...روحیه واعتماد به نفس این بشرمنو کشته...اینکه بااین همه خوراکی چندتاتست رسیده بزنه خودش نکته جالبیه!!


نوشته شده در چهارشنبه 86/5/31ساعت 3:5 عصر توسط فاطمه| نظرات ( ) |

به نام آکه چون حکم کند همه محکومیم...

ازاعضای محترم ودوستان گلم عذر می خوام که بازاین بحث رو پیش کشدیم...این جوابیه رو به عنوان آخرین جوابیه عمومی ثبت می کنم...بچه هاجون!لطفاً با حفظ ادب واحترام وحرمت طرفین کامنت بذارید...اینجا مکانی ست برای مباحثه...نه مجادله!

خانم غریبه ی آشنا...

نظرت رو خوندم...وهم چنان مبهوت اینم که چرا اسمی از خودت نمیاری...کسی که داره کار درستی می کنه نباید ترسی داشته باشه...نتیجه می گیریم خودت هم چندان به درستی کارت یقین نداری...اشتباه نکن منظورم از کار درست ‍،انتقاد نکردن نیست...اتفاقاً با تشویق وآفرین باریکلا هیچ کس وهیچ جایی پیشرفت نمی کنه،بااین نظرت کاملاًموافقم اما انتقاد باغرض ورزی دوتامقوله ی کاملاًجداست...

من هیچ توضیح بیشتری نمی دم فقط خودت با عقل ووجدان خودت برو کامنت قبلیت رو بخون...خودت رو بذار جای من وتک تک اعضای این وبلاگ بعد ببین لحن طلبکارانه ی شما چقدر شبیه انتقاده...؟!

حرف از وبلاگ ووبلاگ نویس حرفه ای زده بودی...نه من ونه هیچ کدوم از بچه ها ادعای حرفه ای بودن نداریم...برعکس خیلی هم آماتوریم...اما دربرابر حرف بی منطق کاری جز جبهه گیری نداریم...به بقیه ی بچه ها کارندارم ولی خودم وخانم پاکنهاد رو خوب می دونم که به درستی کارمون یقین داریم،ازش دفاع می کنیم واز انتقاد باشیوه ی درستش به شدت استقبال می کنیم...اما نه هرانتقادی وباهر لحنی...یه نگاه به مطالب قبلی همین وبلاگ بی ارزش (به قول خودت)اگر بندازی مطلبی که راه درست انتقاد کردن رو یاد می داد،یافت می شه...اما گویا مطالب رو سرسری رد می کنی...

ببین عزیز دلم!ایراد وبهانه گرفتن ونفی کردن هیچ کاری نداره...اونی که مشکله راهکارپیشنهاد دادنه...من هرچی توی آرشیو مطالب نگاه کردم چیزی ندیدم که خلاف اون وزین بودن وارزشی بودنی باشه که شما ازش حرف زدی...اگر هست بگو.ازاول هم قرار من با همه ی بچه ها همین بود...هرمطلبی جاش اینجا نیست...خداروشکر همین هم تاحالاشده...

درباره ی عکسهاهم هنوز که هنوز نتونستم ایراد بنی اسرائیلی شمارو هضم کنم...عکس بچه های فامیل یا حیوانات خانگی چه موردی داره؟؟؟...بیا یاد بگیریم بادلیل واستدلال ومنطق حرف بزنیم...نه ازروی ...!!!

خانم پاکنهاد یک بار برات توضیح دادند هدف ماجذب مخاطب نیست...ماسریال تلویزیونی نمی سازیم که نگران ازدست رفتن مخاطبانمون باشیم تاهمین جاش هم به اندازه ی کافی مخاطب داریم...هدف ما یه تبادل اطلاعات ویک تجربه ی ارتباطی از طریق مجازی واستفاده ی درست از اینترنته...بدکردیم بچه هارو دورهم جمع کردیم تا زمانی که هرکسی توی اوقات خودش به نت اختصاص می ده هرز نره و به جای گشتن توی این سایت واون وبلاگ که بعضاًمشکلات بعدی در پی داره بیاد اینجاو یه چیزی یاد بده ویه چیزی یاد بگیره؟؟؟؟...منصف باش دوست من!

گفته بودی:وای به اون روزی که این زده کردن طوری باشه که با تفسیر به رای کردن مثل کار  خانم یکی مثه خودت اثری رو بزاره و اثری رو از بین ببره که نباید بزاره و ببره(وای به اون روز و به اون ادم)

هرچی نوشتت رو بالاوپایین کردم متوجه نشدم چی رو گذاشتم چی رو ازبین بردم...اعتقادات اگر اینقدر سست باشه که به خاطر یه پاسخ ازبین بره همون بهتره که نباشه...درضمن اینجامسجد نیست که ما بترسیم کسی رو زده کنیم وطرف دیگه نیاد!!...اینجا یه جاییه برای تخلیه ی حس ها واطلاعات...وقتی کسی زحمت یکی دوماهه ی این همه آدم رو باچندتا جمله ی ساده به راحتی زیر سؤال می بره باید منتظربازخوردهاش هم باشه کمااینکه خودت دیدی علاوه برمن صدای بقیه روهم درآوری...مشکل ظرفیته جانم!...

این بحث رو همین جامختومه اعلام می کنم...حرف دیگه ای داشتی میل بزن چون دلم نمی خواد جو این وبلاگ که برای حفظ سلامتش همه دارن زحمت می کشن متشنج بشه...

یاحق


نوشته شده در سه شنبه 86/5/30ساعت 10:56 صبح توسط فاطمه| نظرات ( ) |

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >